جدول جو
جدول جو

معنی طاغ طاغ - جستجوی لغت در جدول جو

طاغ طاغ
آواز نعل درشت، کوفتن پتک و مانند آن
لغت نامه دهخدا
طاغ طاغ
پارسی است تاغ تاغ تغ تغ آواز نعل درشت، آواز کوفتن پتک و مانند آن
تصویری از طاغ طاغ
تصویر طاغ طاغ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واغ واغ
تصویر واغ واغ
واق واق، صدای سگ
فرهنگ فارسی عمید
تاغ و توغ، حکایت صوت نعل کفش و مانند آن
لغت نامه دهخدا
دارای نشانها و لکه ها و خطوط برنگی خلاف رنگ متن
لغت نامه دهخدا
حکایت آواز زدن چیزی بر چیزی چنانکه جامۀ شستۀ گازران بر سنگ و جز آن:
گه ز طاق طاق گردنها زدن
طاق طاق جامه کوبان ممتهن،
مولوی
لغت نامه دهخدا
طبطاب: و بگذشته شدن او توان گفت که سواری و چوگان و طاب طاب و دیگر آداب این کار مدروس شد، (تاریخ بیهقی)، رجوع به طبطاب شود
لغت نامه دهخدا
بانگ و آواز کلاغ را گویند، (برهان) (غیاث اللغه)، بانگ و مشغلۀ کلاغ، (حاشیۀ فرهنگ اسدی نسخۀ نخجوانی) (اوبهی)، بانگ کلاغ، (جهانگیری) (ناظم الاطباء)، نعیب، قارقار:
ای گرفته کاغ کاغ از خشم ما همچون کلاغ
کوه و بیشه جای کرده چون کلاغ و کاغ کاغ،
عسجدی،
شد ز لون مختلف چون خانه صباغ باغ
زاغ بیرون شد ز باغ و ماند اندر کاغ کاغ،
برهان الدین بزاز (از جهانگیری)،
کاغ کاغ و نعرۀ زاغ سیاه
دائماً باشدبدنیا عمرخواه،
مولوی (مثنوی ج 5 ص 150)،
، آواز زاغ، (جهانگیری) (برهان) (آنندراج)، حکایت صوت مرغابی و امثال آن، رجوع به کاغ شود
لغت نامه دهخدا
بانگ سگ، هفهف، هافهاف، عوعو، وغوغ، وعوع، (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اُ اُ)
آوازی که در گلو بگردد در وقت غرغره کردن و مانند آن. (آنندراج). آوازی که در گلو از قرقره کردن پدید آید. (ناظم الاطباء) :
بود تکرار نیت در وضویت
کشی در آب تا صد بار رویت
کنی از غسل تا خود را نمازی
نوای اغ اغ را کوک سازی.
ملافوقی یزدی (از آنندراج).
رجوع به اغ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاغ تاغ
تصویر تاغ تاغ
صدای بهم خوردن دو چیز، تغ تغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاق طاق
تصویر طاق طاق
صدای زدن شمشیر و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاب طاب
تصویر طاب طاب
چوبی است پهن که بدان گوی بازند تخته گوی بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاغ کاغ
تصویر کاغ کاغ
بانگ کلاغ، آواز کلاغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واغ واغ
تصویر واغ واغ
بانگ سگ هاف هاف عوعو
فرهنگ لغت هوشیار
گرم گرم
فرهنگ گویش مازندرانی